به عنوان طراح، چه UI و UX و چه طراح محصول، ما تمایل داریم به هدایت تمرکز و انرژی مان به توسعه و تسلط بر چند مهارت نرم و ملموس.
هنگامی که خودِ انتقاد گرِ ما می پرسد، «در 6 ماه گذشته در چه زمینه هایی بهبود یافتید؟» ما به افزایش درک مان از تست کاربر پذیری اشاره می کنیم، و یا اینکه در چالش روزانه ی رابط کاربری چقدر استوار و ثابت قدم بوده ایم.
به ندرت پیش می آید که ما برای پیشرفت در مهارت های نرم خود زمان بگذاریم.
من خودم هم قطعا گناهکارم و بخشی از این مقاله را به عنوان یک یادآوری به خودم می نویسم تا زمان کم تری را صرف هل دادن پیکسل ها کرده و بیشتر صرف توسعه مهارت های شخصی ام کنم که اگر اهمیت آن بیشتر نباشد کمتر نیست.
این لیست در تطبیق با یک دوره درسی در learnux.io تهیه شده است، امیدوارم از آن لذت ببرید.
1. بازخورد
دادن بازخورد سازنده و پاسخ به بازخوردهای کمتر سازنده، مهارتی ضروری است که می تواند برای بسیاری از طراحان تازهکار ناراحتکننده باشد.
عدم آگاهی از مهارت های اساسیِ بازخورد منجر به ارائه بازخورد های مبهم و بی ارزش از مشتریان می شود مانند “می توانید جذابش کنید؟”
برای ارائه بازخورد مؤثر باید روشن و با اشاره ای مشخص باشیم. «تصاویر استفاده شده در صفحه موقعیت های شغلی فرهنگ سازمانی ما را به خوبی نشان نمی دهد. بهتر است ترکیبی از فضایی سرزنده و آرام نشان دهیم برای ارتباط بهتر با نامزدهایی که امیدواریم جذب کنیم» بازخوردی مفیدتر از «جذابش کن» است.
هنگامی که کار به دریافت بازخورد می رسد، مهم است که دقیقا تعریف کنیم که در مورد چه چیزی بازخورد می خواهیم. ما همچنین باید بدون تعصب و با فکر باز به بازخورد دریافتی بپردازیم و به طور مداوم برای از بین بردن ابهامات، درخواست شفاف سازی و جزئیات بیشتری را کنیم.
2. گوش دادن فعال
گوش دادن فعال یعنی تمرکز بر روی فرد دیگر نه فکر کردن به افکار، نظرات یا ایده هایی که به فکر ما می آید.
این مهارت در هنگام مصاحبه با مشتریان، صحبت کردن با همکاران، یا جمعآوری اطلاعات از مشتری برای عمیق شدن در مورد مشکل یک کسب و کار مؤثر است.
گوش دادن فعال نه تنها به نفع حرفه طراحی ما است — بلکه در دوستی، مصاحبه، روابط صمیمی و یا هر چیزی که شامل برقراری ارتباط با مردم باشد هم به درد ما می خورد.
مقاله ی فوربز (Forbes) به نام 10 گام برای گوش دادن مؤثر، محتوای خیلی خوبی برای کسانی است که علاقه مند به بهبود این مهارت ها هستند. این نکات مورد علاقه من از مقاله است:
- رویتان به سمت گوینده باشد و تماس چشمی را حفظ کنید
- به کلمات گوش کنید و سعی کنید آنچه را که می گوید تصویر سازی کنید
- حرف او را قطع نکنید و «راه حل های» خود را تحمیل نکنید
- صبر کنید تا سخنران مکث کند و بعد سوالاتی برای شفاف سازی، بپرسید
- تنها برای اطمینان از اینکه متوجه مطلب شده اید سؤال بپرسید
- به طور منظم به سخنران بازخورد دهید (کلامی یا غیر کلامی)
3. ذهن باز
تمام طراحی UI و UX خلاقیت است، و پیدا کردن راه حل های جدید و نوآورانه برای مشکلات موجود است.
با باز نگه داشتن ذهن، می توانیم پذیرای راه حل های بالقوه و روش های جایگزین پرداختن به مشکلات باشیم.
در نگاه اول، همه ایده ها قابل دوام یا ارزشمند برای سرمایه گذاری به نظر نمی رسند، اما به عنوان طراح، کار ما کشف تمام راه حل های بالقوه برای حل مشکلات کاربر است.
اگر گَرِت کمپ و تراویس کالانیک وقتی سرخوردگی های صنعت تاکسیرانی را می دیدند ذهن باز نداشتند، آنوقت هرگز اوبر (Uber) را تأسیس نمی کردند. برای بسیاری، ایده هم مسیر شدن و سوار شدن در اتومبیل غریبه ها یک موفقیت نا محتمل به نظر می رسید – اما داشتن یک ذهن باز به آنها اجازه داد تا راه حل خود را بیابند.
۴. همدلی
همدلی کلید واژه ای است که در این طرف و آن طرفِ فضای طراحی دیجیتال زیاد به کار می رود، اما به زبان ساده معنای آن قرار دادن خودمان در کفش های کاربر (به جای کاربر) است.
همان طور که قبلا اشاره شد، گوش دادن فعال ابزار بسیار خوبی برای توسعه همدلی است. اگر می توانیم کشمکش های یک نفر را به طور کامل درک کنیم، آنوقت می توانیم خودمان را در جایگاه آن فرد قرار داده و احساس کنیم که چه حسی دارد.
همچنین می توانیم با مشاهده درست و دقیق، همدلی را توسعه دهیم. اگر مشاهده کنیم که مردم اشتباهات مشابهی مرتکب شده یا با مشکلات مشابهی مواجه می شوند، آنوقت می توانیم راه حل هایی را برای حل آنها در محصولاتمان توسعه دهیم.
مهم است توجه داشته باشید که برای انجام چنین کاری لازم نیست به صورت فیزیکی، شخصا با فرد باشیم. با استفاده از نقشه های گرمایی (heat maps)، تجزیه و تحلیل، نظرسنجی ها، تست کاربر پذیری و مانند آن، می توانیم الگوهای تکراری را مشاهده و در مورد کاربران به فهم درستی برسیم.
اگر مشتریان به طور مداوم با پشتیبانی تماس گرفته و می پرسند چگونه یک کاربر جدید اضافه کنیم، ما می توانیم سرخوردگی و سردرگمی آن ها را درک و آن را از طریق طراحی مرتفع کنیم.
با افتاده بودن و پرسیدن سؤال و مشاهده کسانی که با محصولات ما تعامل دارند، می توانیم همدلی را برای کاربران خود توسعه داده و راه حل هایی برای موانع آنها ایجاد کنیم.
5. هر ارتباطاتی، یک پروژه UX است
وقتی که ایمیل، پیام، پیامک یا نامه ای را برای یک همکار، مشتری یا کارفرما ارسال می کنیم، مهارت خوب این است که برقراری ارتباط به شیوه ای باشد که نیاز به عملیات کمتری از طرف مقابل داشته باشد.
تبدیل هر ارتباط به یک تجربه یک پارچه و پیوسته برای افرادی که با ما کار می کنند، کار کردن با ما لذت بخش تر کرده و اعتبار ما را به عنوان یک طراح UX افزون می کند.
به جای ارسال پیام هایی که فرد مقابل را ملزم به انجام کاری کند مانند «مطمئنم محصولی هست که بتوانیم از آن استفاده کنیم» باید کار را برای آن ها سادهتر کرده و چیزی شبیه به این بگوییم، «من مقداری تحقیق کردم و محصول الف، ب و پ را پیدا کردم که می تواند مسئله استخدام ما را حل کند.»
سرمایه گذاری فقط چند دقیقه بیشتر روی پیام مان می تواند تفاوت چشمگیری در تجربه دیگران، هنگام کار با ما ایجاد کند.
6. دل باختن
ما از اینکه مورد تحسین و تمجید دیگران قرار بگیریم لذت می بریم، این طبیعت انسان است. اما هنرمندی در این است که بتوانیم خودمان (و نفس مان) را از کار طراحی مان جدا کنیم.
در هنگام انجام بازخورد، تمرکز بر روی بخش هایی که نیاز به بهبود دارد مفید تر خواهد بود تا دنبال تعریف و تمجید بودن بر روی آنچه که کاربر دوست دارد. از مردم بپرسید که چه چیزی را می خواهند تغییر دهند به جای اینکه به دنبال اذعان به کارهایی باشند که به خوبی انجام شده.
هنگامی که بازخوردی داده می شود که با آن موافق نیستید، تدافعی عمل نکنید، در عوض بپرسید که چه چیزی را تغییر خواهند داد یا چگونه آن را تصور می کردند.
توانایی شخصی نکردن مسائل و اینکه احساس نکنیم که مورد توهین واقع شدیم، وقتی که با نظرات منفی در مورد طراحی مان مواجه می شویم، صفتی نیست که به آسانی به دست آید، اما مهارتی بسیار مهم است.
7. ارائه
ارائه طرح ها و راهکار های ما بخشی کلیدی از کار است، پس اگر بتوانیم این کار را به طور مؤثر انجام دهیم بسیار مفید خواهد بود.
تهیه نکات کلیدی برای صحبت کردن و ارائه به شیوه ای که برای مخاطبان ما قابل درک باشد، آنها را بیشتر پذیرای ایده های ما خواهد کرد.
یک ابزار عالی برای ارائه مفاهیم پیچیده یا گیج کننده استفاده از قیاس ها است.
به عنوان مثال، گفتن «مثل فرفره داره تو اینترنت دست به دست می شه» هیجان انگیز تر از گفتن «پست ما بسیار محبوب می باشد» است.
ما هم باید در حین ارائه آماده باشیم تا کارمان را توجیه کنیم. وقتی تغییرات شدیدی در یک طراحی ایجاد کرده ایم یا ایده جدیدی برای مطرح کردن داریم، خوب است که همیشه لیستی آماده برای دفاع از تصمیماتمان داشته باشیم و توضیح دهیم که چرا در این مسیر پیش رفتیم.
۸- اتودیداکتیسیسم
اتودیداکت یک فرد خود آموخته است، کسی که با نیروی اراده، خود را به سمت موفقیت می راند. UI و UX صنایعی نیستند که وابسته به مدارک یا اعتبارنامه های تجملی باشند – در اینجا موفقیت بر اخلاق و ثبات در کار پایهگذاری شده است.
اتودیداکت بودن یک مهارت ضروری است زیرا هر کسی که در محدوده طراحی است در مقطعی با مشکلات، حرف های سنگین، برنامه ها و… مواجه می شود که درکی از آنها ندارد.
وقتی چنین چالش اجتناب ناپذیری به وجود می آید، ما نمی توانیم برگردیم به دوران مدرسه تا چگونگی انجام آن را یاد بگیریم و همیشه هم نمی توانیم باعث آزار همکارانمان شویم. با داشتن مهارت ها و اراده ای برای کشف همه چیز روی پای خودمان، به طور قابل ملاحظه ای با تکیه بر مشیت خود، رشد خواهیم کرد.
با وجود اینترنت، هیچ بهانه ای وجود ندارد برای اینکه نتوانیم هر چیزی را در مورد UI و UX به خود آموزش دهیم. هر چیزی که نیاز داریم درست در مقابل ما است، اما تنها کسانی که دارای روحیه خود نظم دهی هستند از آن بهره خواهند برد. ولی لازم نيست اينو بهت بگم که الان داری همین کارو ميکنی ;).
9. درک ارزش کسب و کار
مبارزه مداومی که ما طراحان با آن روبرو هستیم پیدا کردن اعتدال بین برآوردن نیازهای کسب و کار و نیازهای کاربر است.
طراحی که می فهمد چگونه به طور مداوم ارزش را به کسب و کار آورده در حالی که طرفداری کاربر را هم کند یک مرغِ تخم طلا برای سازمان است.
این یک مهارت بسیار مهم برای درک مدل کسب و کار شرکت ما و زمان را به ارزیابی چگونه ما می توانیم بخشی از ما برای تشویق رشد کسب و کار انجام دهد.
قدرت دیدن نیازهای کسب و کار در طراحی، بخشی است که از نظر بسیاری از طراحان دور می ماند. ما در مورد کاربر و طرح هایمان که با دقت از نظر جزئیات (pixel-perfect) انجام شده بسیار پرشور صحبت می کنیم، اما نباید از یاد کردن تاثیری که بر کسب و کار می گذاریم غافل شویم.
10. انطباق
اینکه جهان دیجیتالی و فیزیکی به طور مداوم در حال تکامل است دیگر یک راز نیست.
این امری حیاتی است که طراحان خود را با فن آوری های در حال ظهور، محصولات، روند ها و مانند آن آشنا کنند.
ما نه تنها با خطر جایگزین شدن بلکه با خطر غافل شدن از فرصت هایی برای بهبود تجربه محصول مان هم مواجه هستیم.
وفق پذیر بودن و داشتن ابتکار عمل در خود آموزی فناوری های زیر و رو کننده، ما را یک سر و گردن جلوتر خواهد برد و به ما اطمینان می دهد که در بهبهه تغییرات اجتناب ناپذیری که صنعت ما با آن مواجه خواهد شد، هنوز شغلی داریم.
👋 با هم دوست باشیم! بسیار خوشحال خواهم شد اگر به شما بازخورد داده یا هر سوالی دارید پاسخ دهم. من را در اینستاگرام و دریبل دنبال کنید و در لینکدین ارتباط برقرار کنید. فراموش نکنید که من را در اینجا هم برای محتوای بیشتر مرتبط با طراحی دنبال کنید.